باسمه تعالی
مقدمه
دربارهی نرمافزارهای آزاد و متنباز سر کلاس توضیحاتی داده شد. همانطور که گفته شد بین نرمافزار آزاد و متنباز کمی تفاوت وجود دارد. بیشترین تفاوت این دو را میتوان در فلسفه بوجود آمدن آنها جستجو کرد. هر کدام از این دو دیدگاه هدفی متفاوت را دنبال میکنند و جالب است که در نهایت خروجی و نتیجه کار این دو جنبش در اکثر موارد یکی است! جنبش نرمافزارهای آزاد برای این بوجود آمد تا حق داشتن آزادی را برای کاربران خود فراهم کند و جنبش متنباز از ایده نرمافزارهای آزاد استفاده کرد (نه فلسفه آن) و جنبهای کاربردی به آن بخشید.
بخش اول (در صورتی که توضیحات مقدمه را برای درک تفاوتهای بین نرمافزارهای آزاد و متنباز کافی میدانید میتوانید از خواندن این بخش صرف نظر کنید.)
ریچارد استالمن با هدف ساختن یک سیستمعامل آزاد که به آزادی اساسی کاربران احترام بگذارد و به آنها در استفاده آزاد از کامپیوترشان کمک کند از کار در آزمایشگاه هوش مصنوعی امآیتی کنار کشید و روی هدف خود مشغول به کار شد و در نهایت مفهومی به نام نرمافزارهای آزاد را ارائه کرد. بیشترین تاکید استالمن در اینجا مفهوم آزادی است و اینکه کاربران در استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری باید از داشتن حق آزادی برخوردار باشند. پس میتوان متوجه شد استالمن بیشتر به جنبه اخلاقی و اجتماعی قضیه توجه دارد نه مسائل فنی.
با بررسی دقیقتر فلسفه ، مفاهیم و تعاریف نرمافزارهای آزاد به این نکته میرسیم که هدفی که منجر به بوجود آمدن نرمافزارهای آزاد گردید هدفی اخلاقی و ماورای جنبههای مادی موجود در نرمافزارها بود. این هدف خوب است (که شاید کسی منکر آن نشود) اما یک مشکل کوچک دارد (البته شاید در ظاهر) و آن این است که سود مالی آنچنانی در این مساله در کار نیست. شاید بتوان اینگونه گفت فلسفهای که برای نرمفزارهای آزاد بیان شده کمی سختگیرانه و ایدآلنگر باشند. چطور میتوان تمام برنامهنویسان و فعالان حوزه کامپیوتر را مجاب کرد نرمافزارهای تولیدی خود را تحت این مفاهیم منتشر کنند در حالی که اولین انگیزهی بسیاری از برنامهنویسان و شرکتهای مربوطه کسب درآمد از نرمافزارهایی است که مینویسند. همهی ما میدانیم کمک به نیازمندان (و در کل جامعه) خوب و پسندیده است، اما چند نفر از ما حاضر میشویم تمام دارایی خود را صرف کمک به نیازمندان بکنیم؟
در اینجا بود که گروهی مفهوم نرمافزارهای متنباز را تعریف کرده و سعی کردند مدلهای تجاری برای کسب درآمد از این نوع نرمافزارها ارائه دهند. این تعریف(متنباز) بیشتر با هدف نشان دادن سودآوری و مفید بودن این نوع نرمافزارها و متقاعد کردن شرکتهای بزرگ و سرمایهگذاران برای پیوستن به جنبش متنباز شکل گرفت. در این تعریف اثری از فلسفهی آزادی نرمافزارهای آزاد نیست و به جای آن بیشتر به جنبه فنی مساله پرداخته شده است. اگرچه در هر دوی این مفاهیم در نهایت خروجی مشابهی دارند.
در همین راستا اریک ریموند میگوید:
If you want to change the world, you have to co-opt the people who write the big checks
ترجمه: اگر میخواهید جهان را تغییر دهید، باید افرادی که چکهای بزرگ میکشند را نیز به عنوان عضو گروه بپذیرید.
(برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله کلیسایجامع و بازار نوشته اریک ریموند و همچنین مستند انقلاب متنباز مراجعه کنید.)
ریچارد استالمن درباره تفاوت بین نرمفزار آزاد و متنباز میگوید:
تقریبا تمام نرمافزارهای متنباز یک نرمافزار آزاد نیز محسوب میشوند؛ هر دو عبارت تقریبا یک دسته از نرمافزارها را توصیف میکنند، ولی پایهی آنها بر ارزشهای اساسا متفاوتی است: متنباز یک روش توسعه است؛ نرمافزار آزاد یک جنبش اجتماعی است. در جنبش نرمافزار آزاد، نرمافزار آزاد امری اخلاقی است، چرا که تنها نرمافزار آزاد به آزادی کاربران احترام میگذارد. در مقابل متنباز روشی برای ساخت نرمافزاری ”بهتر“ را بیان میکند — تنها از دیدگاه کاربردی آن.
پس میتوان متوجه شد شاید نتایج بوجود آمده از این دو جنبش یکسان است اما هر کدام هدف و فلسفه خاص خود را دارند.
بخش دوم
خب، تا به اینجا سعی کردم تفاوت نرمافزارهای آزاد و متنباز را نشان دهم (البته سر کلاس توضیحاتی داده شده بود و من سعی کردم مطلب را کمی بیشتر جا بندازم)
پاسخ به یک ابهام: یکی از مسائلی که پیرامون نرمافزارهای آزاد و متنباز وجود دارد این مطلب است که اشتراکگذاری کد منبع و همچنین خود نرمافزار با همه ، یک جور دید کمونیستی میباشد. این سوال در کلاس نیز توسط یکی از دوستان پرسیده شد و تا جایی که یادم هست استاد این مطلب را رد نکرد. اما به نظر بنده این حرف غلط است. چراکه در دیدگاه کمونیستی همه افراد مجبور هستند بر طبق این ایدئولوژی عمل کنند و هر کسی مخالف آن باشد مجازات خواهد شد. اما در جنبشهای نرمافزار آزاد و متنباز نویسنده اولیه یک نرمافزار مختار است نرمافزار خود را طبق این تعاریف منتشر کند یا نکند. یعنی مختار است به جامعه آزاد و متنباز بپیوندد یا نپیوندد. البته بزرگان این دو جنبش (نرمافزار آزاد و متنباز) نیز استدلالهایی مشابه برای رد این دیدگاه دارند. (برای اطلاعات بیشتر به مستند انقلاب متنباز دقیقه ۶۲ مراجعه کنید.)
به نظر بنده وجود جنبش نرمافزار آزاد در دنیای کامپیوتر لازم بود، تا به ما یادآوری کند کمی از خودخواهی خودمان کم کنیم و سعی کنیم با همکاری جامعه، کاری برای خدمت به جامعه انجام دهیم. با این دید اگر شما در ساخت یک نرمفزار آزاد شرکت کنید و آن را به جامعه تحویل دهید جامعه نیز در عوض آن چندین نرمفزار کاربردی دیگر به شما تحویل خواهد داد. (یک جور دید اخلاقی + نتیجهگرایانه). اما همانطور که گفتم فلسفه جنبش نرمفزارهای آزاد کمی سختگیرانه میباشد (مفاهیم اخلاقی آن غلط نیست ولی شاید رعایت ۱۰۰ درصدی آنها از عهده همه بر نیاید. استدلال آن شبیه همان مسالهای است که سر کلاس درباره حریم خصوصی بحث شد و گفته شد افراد گاهی اوقات ترجیح میدهند حریم خصوصیشان نقض شود تا به یک سری چیزهای دیگر برسند.) و در اینجا متنباز با ارائه تعریفی دیگر به رشد و شکوفایی بیشتر این نوع نرمفزارها کمک کرد که به نظر بنده اگر جنبش متنباز بوجود نمیآمد شاید سالها پیش کار نرمافزارهای آزاد تمام میشد. (البته شاید)
چه معتقد به تعریف نرمافزارهای آزاد باشید چه متنباز، هر دوی این تعاریف جامعه را به همکاری و مشارکت با هم دعوت میکند. مفهوم تشکیل گروه (گروههایی که از تمام دنیا عضو میپذیرد و هیچ محدودیتی در تعداد اعضا وجود ندارد) و کار کردن بر روی پروژهای واحد برای هدفی مشخص را دوباره زنده میکند و سعی میکنند این مطلب را نشان دهند که میتوان با همکاری و مشارکت سراسری، نرمافزارهایی باکیفیت ایجاد کرد.
در آخر این را هم اضافه کنم که به نظر بنده میتوان فلسفه و ایده نرمافزارهای آزاد را در دیگر زمینهها (به جز نرمافزارهای کامپیوتری) نیز پیاده کرد و شاهد نتایج خوب آن بود.
نظر شما در این باره چیست؟ آیا وجود نرمافزارهای آزاد و متنباز لازم است؟ آیا این دیدگاه باعث پیشرفت جامعه و بوجود آمدن نرمفزارهای با کیفیت میشوند؟ آیا نگاه اخلاقی به مساله نرمافزار عاقلانه میباشد؟ (همان کاری که استالمن انجام میدهد)
منابع:
چرا متنباز هدف اصلی نرمافزار آزاد را برآورده نمیکند