مسئله استفاده از دوربین ھای مداربسته تبدیل ب یکی از دغدغه ھای شھروندان در سراسر جھان شده
است. مردم نگرانند ک گسترش استفاده از این دوربین ھا توسط دولت و شرکت ھا و موسسات، آزادی و
حریم خصوصی آنھا را ب خطر اندازد.
با توجه ب این نکته ک در حال حاضر در سطح شھر و در خیابان ھا از دوربین ھای مداربسته استفاده شده است، باید بگویم ک این امر یک عامل بازدارنده بر کاھش جرایم مرتکبان خواھد شد. این امر برای جامعه بشری بسیار مفید خواھد بود.
باید توجه کرد ک برای استفاده از دوربین مداربسته، قانون مدونی نداریم و این نقص قانون است ک امید است مجلس شورای اسلامی در این خصوص مصوبه ای را تصویب کند. اما باید اجمالا ب این موضوع تاکید کرد ک فیلم و عکس ضبط شده توسط دوربین در ماده ١٢۵٧ قانون مدنی جزو ادله اثبات جرم نیست و تنھا می تواند در کنار سایر دلایل در اقناع قاضی موثر باشد.
ھر چند ک در گذشته واکنش سنتی ب جرایم حول محور مجازات استوار بوده است، اما از ھمان دوران نیز با بررسی رابطه جرم با علت وقوع آن بحث ھایی برای از بین بردن آن و پیشگیری از وقوع جرم مطرح می شده است. پیشگیری از وقوع جرم ب خصوص در ادیان الھی جزو بھترین و موثرترین راه ھای کاھش میزان ارتکاب جرم در جوامع محسوب می شده است.
با توجه ب آنچه کارشناسان مورد تاکید قرار دادند تا زمانی ک این دوربین ھا اعمال و رفتار شھروندان را در محیط ھای عمومی زیر نظر داشته باشند، خط قرمزی نادیده گرفته نشده است برعکس این اقدام تاثیر بازدارند در ارتکاب جرایم دارد چراکه مجرمانی ک می دانند اعمال آنھا ٢۴ ساعت شبانه روز ثبت می شود، ب راحتی اقدام ب ارتکاب جرم نمی کنند. ب عبارتی ھزینه ھای ارتکاب جرم برای این افراد بالا می رود.
درکل ب نظر میرسد ک مزیت های وجود این دوربین ها در سطح شهر عامل وجود آنها در این مکان ها است.
هرچند ب نظر عده ای این نقض حریم خصوصی آنها باشد
در رایانش ابری، کاربر بدون نصب نرم افزار، از طریق هر رایانه متصل به شبکه، خدمات مورد نیاز خود را از هر جای دنیا که باشد، دریافت میکند. این استارت جهانی سازی و تملک دارایی افراد است که تمام دنیای شخصی افراد را خواهد بلعید.
جهانی شدن یا “جهانی سازی” واژه ای است که تقریبا از دهه 90 میلادی در جوامع علمی و دانشگاهی مورد مطالعه و بررسی دقیق تری قرار گرفت. در قاعده جهانی سازی تصمیم گیری دولت های قدرتمند باعث از بین رفتن استقلال کشورها می شود که پایه و اساس این تصمیم گیری ها بر اساس داشتن اطلاعات و تحلیل آن هاست. موضوعی که حالا مفهوم بیشتری یافته و آن اینکه هر کس دسترسی بیشتری به اطلاعات داشته باشد، قدرت انتخاب، تحلیل و تصمیم بهتری در دنیا دارد.
اینترنت، ابزار دیجیتال و شبکههای اجتماعی نمونه کوچکی از جمعآوری اطلاعات مردم سراسر دنیا هستند. ابزاری که امروزه برای تغییر حکومتها و کنترل رفتار و تحرکات مردم مورد استفاده قرار میگیرد. در دنیای جدید هر کشوری که نفوذ بیشتری داشته باشد، لاجرم اطلاعات بیشتری نصیب خود میکند.
موضوعی که ادوارد اسنودن از آن رمزگشایی کرد و نشان داد حتی روسای دولتهای اروپایی نیز از این طریق زیر نظر هستند.
ادامه مطلب ...کمتر از یک قرن است که رسانههای جمعی فراگیر شدهاند و کمتر از ربع قرن است که اینترنت فراگیر شده است و تاریخچه استفاده اینترنت در کشور ما ایران، حدوداً بیست سال است، اما در همین مدت نسبتا کوتاه همه شئون زندگی ما را در بر گرفته و تقریبا زندگی در دنیای بدون اینترنت غیر ممکن به نظر میرسد. رسانه یعنی ابزاری که به وسیله آن پیامی را از نقطهای به نقطه دیگر انتقال میدهند.
شاید در گذشته نفس ارسال پیام اهمیت داشت و بقیه مباحث در حواشی قرار داشتند اما امروزه فرستنده پیام، مخاطب، نیت فرستنده و نیاز مخاطب، از مهمترین مباحث علم رسانه و ارتباطات شده است. بنابراین چند سالی است جایگاه مخاطب در رسانه، پذیرفته شده و انتظار میرود در چند سال آینده تمامی رسانه ها، مخاطب محور محض شده و فرستنده، صرفا نقش مدیریتی و هماهنگ کننده داشته باشد!
پرداختن به تاریخچه رسانههای جمعی بحث مستوفایی است که در این مقال نمیگنجد اما میتوان اشارهای به الگوهای متداول رسانههای جمعی داشت اولین الگویی که کارشناسان رسانه مطرح میکنند الگوی کارگزاری و تبلیغی است. یعنی فرستنده هرآنچه مایل است به مخاطب انتقال میدهد و در این الگو، مخاطب کاملاً منفعل و پذیراست و نقشی در محتوای پیام ندارد.
الگوی دوم، الگوی اطلاع رسانی است در این الگو نیز، کاملاً ارتباط یکطرفه است با این تفاوت که در این الگو محتوای پیام جهت دار نیست و با ذائقه مخاطب سازگاری بیشتری دارد. الگوی سوم، الگوی ارتباطی دوسویه ناهمسنگ است؛ در این الگو کم کم نقش مخاطب در رسانه بیشتر میشود و مخاطب میتواند با نظرات خود در جهتگیری رسانه؛ ایفای نقش کند اما همانگونه که از اسم الگو بر میآید نقش مخاطب ناهمسنگ است و یعنی تاثیر اندکی در رسانه دارد.
در الگوی چهارم ارتباط دوسویه همسنگ نامیده میشود. نقش مخاطب پررنگ شده و به اندازه فرستنده واجد تاثیر میشود. به عبارت دیگر رسانه بدون نظر مخاطب معنی پیدا نمیکند و فرستنده و گیرنده نقشی و تاثیری یکسان در محتوا و کیفیت پیام دارند.
با توجه به الگوهای ارتباطی متوجه میشویم که سیاستگذاران رسانه ای در سیر تحولات رویکردیشان اندک اندک به این نتیجه رسیدهاند که ارسال یکطرفه پیام بدون لحاظ نظر مخاطب امکانپذیر نیست. لذا امروزه مشاهده میکنیم که تمام رسانههای جمعی، با لحاظ سامانهای درصدد اخذ نظر مخاطب و لحاظ آن در برنامههایشان هستند و هر رسانه ای از این مهم استنکاف ورزد تمام مخاطبین خود را از دست میدهد و رسانه بی مخاطب به مانند فریادی از سر استمداد، در وسط بیابانی است که هیچ کس آن فریاد را نمیشنود!
امروزه در انتهای صفحات اصلی همه سایتها و وبلاگها نوشته شده که نظر بدهید یا به عبارت متداولتر کامنت خود را قرار دهید، در واقع کامنت همان اظهار نظر شما و یا مطلبی هست که شما میخواهید به مدیران سایت یا وبلاگ و یا شخص ایجاد کننده ی آن مطلب ارئه بدهید تا طرف مقابل از نظر شما مطلع شود اما کاربرد مهمتر کامنت رویت آن توسط همه مخاطبان و اجازه اظهار نظر به آنها هم در مورد مطلب و همچنین در رابطه با اظهار نظرهاست. به عبارتی فضایی مناسب برای تبادل نظر است یا به طور عمومی تر، شرایطی مهیا شده تا دیگران هم از نظر ما آگاه باشند. کامنت در انگلیسی به معنای نظریه دادن است و در معنی دیگری تفسیر خوانده میشود.
از جمع این معانی میتوان نتیجه گرفت که کامنت همان نظری است که بر اساس تفسیر یا قضاوت شخصی ارسال میشود. بنابراین ممکن است در کامنتهایی که برای یک موضوع خاص در اینترنت مشاهده میکنیم کاملا تفاوت و تضاد را مشاهده کنیم که این به ماهیت تفسیری(قضاوت شخصی) کامنت برمیگردد و کاملا طبیعی میباشد.
اگر نخواهیم واژه حق را برای کامنت بکار ببریم که صاحبان رسانهها در اختیار مخاطب قرار میدهند واژه امتیاز کاملا درخور و بجاست. لذا مخاطبین رسانهها با درج کامنت میتوانند به چند مهم نائل آین، اولا از این امتیازی(اظهارنظر) که برای آنها قائل شده اند بهره برند، دوما پس از اظهار نظر واکنشها به نظر خود را بدانند و متوجه شوند که در چه مختصاتی از افکار عمومی قرار دارند، سوما با نظرات سازنده و منطقی به جهت گیری صاحبان رسانه یاری دهند و چهارما اینکه با چند کلیک ساده و درج کامنت زکات بهره برداری مجانی و مفت خوانی از سایتها و وبلاگها را بپردازند!
حال به نظر شما کامنت حق است یا امتیاز؟
در یکی از همایشهای اخلاق و ای تی در برخی موارد با آنچه ارایه می شد، تفاوت هایی داشت و این تفاوت فقط در "حرف ربطی" بود که سخنرانان بیان می کردند. به عبارتی تفاوت میان حرف "واو" و "در" بود. به عبارتی این سوال مطرح شد که آیا صحبت از اخلاق "و" فناوری اطلاعات است یا اخلاق "در" فناوری اطلاعات. چراکه اگر از حرف "در" استفاده شود، فناوری اطلاعات به عنوان بستر شکل گیری اخلاق مطرح می شود، حال آنکه حرف "واو" تعامل همسویی، این دو مقوله را نشان می دهد.
دکتر سعید مهدوی کنی، عضو کمیته علمی همایش در این باره می گوید: وقتی از "واو" استفاده کنیم، نوعی تعامل مطرح می شود همچنین، اخلاق "در" فناوری که "اخلاق فناوری" را شکل می دهد، می تواند در حیطه های مختلفی که وابسته به رفتار انسان و ظرفیت های روحی روانی اوست، معنادار باشد. بنابراین اگر "در" نیز گفته شود، اشتباه نیست؛ بلکه در واقع نوعی از قوانین و مقرراتی است که می باید در حیطه فناوری اطلاعات رعایت شوند. با این حال صاحب نظران این نکته را مدنظر قرار می دهند که نگرانی اخلاقی ناشی از آگاهی روبه رشد فناوری اطلاعات، دیگر یک حرکت نظری نیست و این نگرانی امروزه به صورت یک سند یا منشور می خواهد با ورود به درون جامعه، در صدد نهادینه کردن اخلاق و فناوری اطلاعات برآید به نحوی که حرکت محسوسی از اخلاق به قانون را شاهد خواهیم بود.
درجا زدن در سیستم ها و و دردست نداشتن اطلاعات کافی و جامع در خصوص تازه های دنیای کاری فرد، نتیجه ی عدم امکان گردش آزاد اطلاعات است، از طرفی هم ابتکار و بروز ایده های نو با گردش آزاد اطلاعات میسر می شود که در صورت عدم گردش اطلاعات، این مسایل خود، نابودی سیستم را بدنبال دارند.
با توجه به داشتن حق دسترسی به اطلاعات پیرامون برای عموم افراد سیستم، باز هم برخی از مدیران و کارفرمایان، زیر دستان خود را از بخشنامه های اجرایی و یا داشتن یک سری اطلاعات سازمانی محروم می کنند. در اینجا شرایط برای همه ی افراد در جهت رسیدن به یک نتیجه و نفع خاص یکسان نبوده و رانت اطلاعاتی ایجاد می شود.البته برخی ازین اقدامات مدیران دلایل خاصی هم دارند!
در اینجا مسئله امنیت سازمان مهمترین مسئله ای است که مدیران گاهی با صلاح دید خود و برای حفظ آن مجبور به خفای اطلاعات جدید هستند.
ولی آیا کارمندان متعهد، امین سازمان نیستند و مدیران به آسانی حق رانت اطلاعات را دارند؟!!
امرزه برای از بین بردن ویروس ها و یا محافظت از اطلاعات سیستم ها از روشهای مختلفی استفاده می شود همچون نصب فایروال و آنتی ویروس های قوی اما بازهم متاسفانه راه برای ورود هکرها در اطلاعات وجود دارد که در این بخش بحث مهندسی اجتماعی مطرح می شود.
مهندسی اجتماعی دارای معنی روزمره ای است که هرروز تمامی افراد با آن سرو کار دارند اما برخی این افراد را نمیشناسند و مورد حمله اطلاعاتی قرار میگیرن.
مهندسان اجتماعی به افرادی تلقی میشود که با برقراری رابطه دوستانه یا ابراز آشنایی با افراد آنان را به مرور زمان مورد حمله و سرقت اطلاعات قرار میدهند.
که نمونه هایی از این حملات به شرح زیر است:
این دو مورد تنها نمونه های بسیار کوچکی از ورود این مهندسان به بخش های امنیتی می باشد
همچنین برخی دیگر که به آشغال گردها معروف هستند از کاغذها و فایل های دور ریخته شده جهت جمع آوری اطلاعات استفاده میکنند. و باید به این نکته نیز توجه داشت که هکرها افراد با صبر و حوصله فراوان می باشند و روزهای زیادی را برای جمع آوری اطلاعات مورد نیازشان صرف می کنند.
برای جلوگیری از ورود و نفوذ این افراد مدیران شبکه ای باید راهکارهای امنیتی فراوانی را در پیش گیرن اما متاسفانه بسیاری از این مدیران از زیر بار این مهم شانه خالی میکنند و به راحتی را برای نفوذ این افراد هکر بازتر می شود.
نمونه های امنیتی مطرح شده برای شرکتها باید شامل موارد زیر باشد:
و همچنین همه مدیران موظف به آموزش دادن کارمندان خود دب این زمینه نیز میباشند و مهم ترین مسله ابلاغ تماس های تلفنی مشکوک به مافوق و یا جایی که بتوان آن تماس را ردیابی کرده و از امن بودن تماس اطمینان حاصل شود.
منبع:
/http://vista.ir/article/222194
عینک گوگل یا google glass که توسط بابک پرویزو استیو لی و سباستین ترون به جهانیان معرفی شد یک طراحی ساده و قابل پوشیدن برای کاربران ایجاد کرده است که دارای وزنی کمتر از یک عینک آفتابی می باشد و روش استفاده آن به این صورت بوده است که یکی از چشم های کاربران آزاد و بدون شیشه می باشد و چشم دیگر با داشتن شیشه مخصوص اطلاعات را منعکس کرده و به کاربر اجازه مشاهده آنرا می دهد و می تواند از تمامی تصاویر و اتفاقات اطراف وی فیلمبرداری کرده و آنها را برای شخص استفاده کننده نمایش بدهد همچنین این عینک قابلیت جستجو در وب سایتها و پخش موسیقی را نیز فراهم کرده است.
اما مسایل حریم خصوصی این عینک که بسیاری از شرکتهای بزرگ و دولتها را نگران ساخته است ب شرح زیر است:
google glass برای چه مواردی استفاده می شود؟
چه اطلاعاتی را ضبط و پخش می کند؟
آیا این عینک اطلاعات کشف شده را به طراحان آن مخابره میکند؟
آیا راه ورود هکرها به زندگی شخصی افراد هموارتر شده است؟
و سوالات بسیاری که همگی ناشی از حفظ حریم خصوصی افراد میباشد و متاسفانه تا کنون گوگل پاسخی برای رفع این نگرانی ها منتشر نساخته است. و هم چنین میتوان ریشه اصلی این نگرانی هارا در این مسیله جستجو کرد که شرکت سازنده یعنی گوگل برای تولید عینک خود با نهادهای امنیتی در ارتباط نیست و این مسله باعث ایجاد ناامنی در بین افراد و ترس از فاش شدن مسایل شخصی و خصوصی آنان شده است. و شرکت گوگل به راحتی با بکارگیری این وسیله میتواند علاوه بر ردیابی مکان و مسیر کاربران میتواند به آنچه که آنان مینگرند نیز دسترسی پیدا کنند.
و مهمترین مسله نگران کننده در زمینه حریم خصوصی این عینک مطرح نمودن این سوال است که آیا این عینک برای تعقیب افراد مورد استفاده قرار میگیرد یا خیر؟؟
منبع:
http://www.cyberpolice.ir/information/24671
همانطور که میدانیم امروزه اکثر کودکان و نوجوان بیشتر وقت خود را به پای رایانه هایشان میگذرانند، و در این بین کم نیستند عده ای که وقتشان را با بازی های کامپیوتری پر میکنند، گویی که بازی جزیی از زندگی آنها شده است اما شکل و تنوع این بازی ها از دوره ای به دوره دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است اما در بین آنها شباهت ها و یکدستی هایی نیز وجود دارد. از طرفی بازی های رایانه ای، به عنوان رسانه ای مدرن، سبک زندگی افراد را به صورت نمادین نشان میدهد که نشاندهنده فرهنگ حاکم در جامعه است. فرهنگی که اگر منتقل شود، تحقق اهداف بعدی را محقق میکند.
اما این دوران مهمترین دوران شکل گیری خصوصیات کودکان و نوجوانان است. همان طور که یک بازی کامپیوتری میتواند تاثیرات مخربی بر روحیه این افراد داشته باشد، میتواند به رشد و شکوفایی آنها نیز کمک کند.
از طرف دیگر میتوانیم بگوییم که امروزه بازی های کامپیوتری فقط ابزاری برای سرگرمی افراد نیستند بلکه یکی از بزرگترین صنایع دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات میباشد. اما در کشور ما چون شناخت اندکی نسبت به این صنعت وجود دارد، این امر باعث شده تا بیشتر افراد، بازی های رایانه ای را مخصوص کودکان و نوجوانان بدانند و آن را تفریحی برای اوقات فراغتشان بدانند، اما میدانیم موضوع فراتر از این ها میباشد.
اما حال چه کاری میتوانیم برای کمک به کودکان و نوجوانان انجام دهیم؟
همانطور که میدانیم، امروزه اکثر بازی ها خشن هستند باید بدانیم که این بازی ها چه تاثیری بر روحیه این افراد میگذارد؟
آیا بیشینه لذتی که برایشان دارد به تاثیراتی که بر روح و روان آنها میگذارد می ارزد یا خیر؟
این افراد در این سن تجربه چندانی ندارند چگونه می تواند یک بزرگسال به آنها کمک کند تا بتواند آنها را متقاعد کند؟
تولید کنندگان بازی های کامپیوتری چه نکات اخلاقی را باید رعایت کنند؟
حال اگر کودک یا نوجوان از بازی های ساخت دیگر کشورها استفاده کند، تاثیری که این افراد از فرهنگ دیگر جوامع میگیرند چگونه است؟
چه مسایل اخلاقی را برای ساخت بازی های کامپیوتری باید در نظر بگیریم؟
خوشحال میشم در این خصوص نظر بدید J
منبع شناسی:
خودم
www.tebyan.net