در روزگاری که همه از همسایه خانه بغلیتان تا دوست دوران کودکستان شما از سیر تا پیاز زندگی خود را روی اینترنت به اشتراک میگذارند و شام دیشب، مدل موی جدید یا قدم نورسیده را در دنیای مجازی جار میزنند، اقبال برنامههای پنهانساز و شبکههای اجتماعی ناشناس پدیده جالب توجهی است: «سیکرت»، «ویسپر» و «کلوک» از آن جمله هستند. اما مردم در یک چنین شبکههایی چه چیزهایی را به اشتراک میگذراند و چرا؟
در این گونه شبکهها کاربران یک یا دو جمله را به اشتراک میگذارند. خوانندهها هم میتوانند درباره این جملهها قضاوت کنند یا نظر خود را بنویسند. این سیستم فرد اشتراکگذار را مجبور میکند که صرفاً احساس خود را بیان کند و خواننده را نیز بدون داشتن اطلاعات پیش فرض درباره کاربر ارسال کننده مطلب به این سمت سوق میدهد که تنها بر روی واژههای مقابل خود تمرکز کند. در نهایت یک چنین توجهی به اصل موضوع نوعی از واکنش را برمیانگیزد که تقریباً همیشه مرتبط بوده و به دور از حاشیههای دوستان و آشنایان مناسبترین پاسخها را در برابر کاربر قرار میدهد.
جذابیت اعتراف ناشناس در شبکه اجتماعی «سیکرت» در سادگی آن نهفته است. عدم وجود پیشزمینه در سیکرت موجب میشود که این شبکه در میان مردمِ بیشتری طرفدار یابد. در نظر اول شاید یک کارخانه دار ورشکسته با یک جوان عشقِ ماشین سواری نقطه اشتراک چندانی نداشته باشند اما واکنش هر دو در برابر جمله زیر در سیکرت هر چند به صورت مجازی نوعی اتحاد را بین آنها ایجاد میکند: «نمیدانم وقتی بزرگ شدم میخواهم چکاره شوم.»
خیل عظیمی از مردمِ به ظاهر ناهمگون در برابر احساسهای جهانی بیم، امید، غرور، هیجان، عشق و تردید همه ما را به هم وصل میکند. آنچه مسلم است بسیاری هستند که میخواهند این احساسات را با کسانی که آنها را قضاوت نمیکنند در میان بگذارند.
دستاندرکاران سیکرت در سایت این شبکه اجتماعی ناشناس به انگیزه خود از راهاندازی سیکرت اشاره کردهاند: «با رشد شبکههای اجتماعی مجازی، ما به عنوان اعضای این شبکهها رفته رفته نسبت به محتوای مطالبی که در آنها به اشتراک میگذاریم حساس شدیم. صحبت کردن بر روی صحنه در مقابل گروهی از آدمهای جورواجور از خانواده، دوستان و آشنایان، ما را از “خود بودن” بر حذر میداشت. به همین دلیل، به جایی رسیدیم که تنها “با افتخارترین لحظات” خود را در تلاش برای “بهترین بودن” به اشتراک می گذاشتیم، مطالبمان را بیش از حد فیلتر میکردیم و در این بین، انسان واقعیِ پشت این مطالب محو میشد.»
سازندگان سیکرت می ګویند: «ما سیکرت را برای آدمهایی ساختیم که میخواهند خودشان باشند و هرچه میاندیشند و احساس میکنند را بدون مورد قضاوت قرار گرفتن با دوستان خود به اشتراک بگذارند. این همه از طریق حذف عکسهای حسابهای کاربری و اسامی افراد صورت گرفت و سراسر تأکید بر روی واژهها و تصاویر به اشتراک گذاشته شده قرار گرفت. به این ترتیب اینک اشخاص میتوانند بدون اینکه خودشان را نگه دارند هر آنچه دل تنگشان میخواهد بگویند.»
به رغم بستهبندی پر زرق و برقی که همه ما در شبکههای اجتماعی مختلف برای خودمان ساختهایم، یادمان باشد که همه ما انسان هستیم، با تمام رازهایمان.
منبع:
سایت هافینګتون پست
سایت فاین آی تی
شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر، به پرکردن فاصله ی مکانی افراد، کمک کرده است. اما گاهی هم سبب دور شدن افراد از هم دیگر شده است. به سبب اینکه افراد به دلیل وجود دوستان و یا آشنایانی که در فیس بوک و یا توئیتر دارند مجبور به سانسور خود می شوند. اما آیا گم نامی همیشه خوب است؟
اما گم نامی واقعا یک شمشیر دولبه است، زیرا چنانچه که در فیس بوک و یا توئیتر و هر شبکه ی اجتماعی دیگری، مورد تهاجم و یا زورگیری افراد قرار بگیرید. می توانید اورا شناسایی کنید. اما در این شبکه چطور؟ اگر کسی از شما سواستفاده کند؟ چطور خود را نجات می دهید؟ در بهترین حالت فقط می توانید حدس بزنید که این کار چه کسی است؟ اما به هیچ وجه نمی توانید اورا شناسایی کنید.
من که فکر می کنم گم نامی بیش از حد هم سبب سواستفاده می شود.