یکی از مهم ترین ارزش هایی که با تصویب قانونای جدید حریم خصوصی به خطر افتاده ، جریان اطلاعاتی هستش که برای دموکراسی و فعالیت مطبوعات ضروریه.
وقتی به افراد اجازه کنترل بیشتر در زمینه اطلاعات اطرافشون رو میدیم یعنی اجازه دسترسی و کاربرد اون توسط عموم محدود میشه.
این قاعده مخصوصا وقتی صحبت درباره ی آدمای خاصه قابل تامل تر میشه! مثلا کسایی که به نمایندگی از مردم سرنوشت افراد رو در دست گرفتن. وقتی تصمیم گیری های سرنوشت ساز براساس اعتماد به افرادی سپرده میشه اما اونا توی زندگی خودشون رفتار و منشی متغایر با اون چیزی که مردم ازشون انتظار دارن انجام میدن آیا همچنان معیا عام حریم خصوصی باید رعایت بشه؟
ادامه مطلب ...توی یکی از ویدئو هایی که استاد گذاشتند یک ربات معرفی میشه که دارای احساس هستش و البته گفته شده که همدردی هم میکنه و سازندش به این موضوع که رباتش قدرت همدردی داره خیلی افتخار میکنه .
در نگاه اول این ربات برام خیلی جالب بود به هر حال اینکه یکی باشه باهات همدردی کنه خیلی خوبه اما چقدر مهمه که این همدم با اخلاق هم باشه .
سازنده اون کلی ذوق داشت و از تکنولوژی ها و نرم افزار های قوی ای که توش به کار رفته با افتخار صحبت می کرد اما ئر مورد اخلاقش چیزی نگفت.
اگه این ربات رو بدن به شما بگن تربتش کن یعنی به نوعی اخلاق بهش یاد بده ، چیا یادش میدین؟
به نظر من همون قدر که ساختن این ربات مهمه اخلاقش یا همون اخلاق ماشین هم مهم هستش.
این ربات باید آموزش راز داری ببینه !!
خوش برخورد و عاقل باشه یعنی راهنمایی بد نکنه .
حافظه ش قدرت پاک شدن داشته باشه و خیلی چیز های دیگه
به نظرتون اینها در حوزه هوش قوی قرار میگیرند یا هوش ضعیف ؟
به نظرتون اهمیت اخلاق برای این ربات ها چقدره ؟ آیا میشه بهشون اعتماد کرد؟
منبع : خودم ، ویدئو ی ذکر شده ، اسلاید های درس
این ترم هم مثل بقیه ترم ها گذشت و اکثر ما هم به احتمال زیاد آخرین ترمی بود که پشت سر گذاشتیم .
درس آی تی دو هم فردا امتحانشه ! هر درسی که پاس کردیم خصوصیات خودش رو داشت و اما درمورد آی تی دو من خودم شخصا تا همین چند ترم پیش اصلا فکر نمیکردم این درس اینجوری باشه همیشه خیال می کردم یه در برنامه نویسی یا مرتبط با اونه ! شما چطور ؟
من که از این درس خوشم اومد حالا بگذریم که مطالب چطور بودن اما در کل از یه جنبه جدید به دنیای کامپیوتر نگاه کردیم و اخلاقیات این حوزه برامون روشن شد تا حدودی.
هر فصل حرفای جدید و خاصی برای گفتن داشت مثلا فصل نظریات اخلاقی. به نظر شما تا چه حد می تونیم به شکل کاربردی ازشون استفاده کنیم ؟ آیا در مورد همه تصمیم گیری ها میشه دو دسته نتیجه گرا و ظیفه گرا رو تفکیک کرد؟ به نظر من که نه بیشتر اوقات باید ترکیبشون کرد .
فصلی که در مورد کپی رایت و کپی لفت صحبت میکرد هم بد نبود . باعث شد با خیلی مفاهیم و نماد ها آشنا بشیم . بعد این فصل من ته دلم گفتم کاش ایران هم قانون کپی رایت رو رعایت میکرد شما چطور ؟ به نظرتون بهتر نبود ما ایرانی ها هم یه کم قانون مند بشیم ؟ البته درسته که طبق سیاست های دولت بهتره که فعلا ایران حق کپی رایت رو رعایت نکنه اما ماها که اخلاق فناوری اطلاعات رو پاس کردیم بهتره که یه کم رعایت کنیم تا یواش یواش این موضوع بین ما کامپیوتری ها لااقل فرهنگ سازی بشه.
فصل هوش مصنوعی هم که خودش عالمی داشت . اخلاق رباتیک مهم بود اما مهمتر از اون به نظر من اخلاق ماشین ها بود . این فکر رو بکنید که روزی بیاد که دنیا پر ربات بی اخلاق بشه!
و فصل های دیگه هم بد نبودن
به نظر من همه فصل ها کاربردی بود .
از استاد سراج هم بابت شیوه نوینی که در ارئه این درس استفاده کردند ممنون ، خوب یا بدش رو کاری ندارم اما تجربه خیلی جدیدی بود.
همه ما تا الان در مورد فرکانس هایی که روی امواج فرستاده میشه تا سیگنال هاشون بهم بخوره زیاد شنیدیم .
می دونیم که دولت یا نهادی یه سری فرکانس توی هوا میفرسته تا شبکه های ماهواره ای رو نشه گرفت یا برای یه کارای دیگه (من دقیقا نمی دونم )
به هر حال من کاری با این موضوع ندارم که به چه هدفی فرستاده میشه اما این موضوع باعث مشکلات خیلی زیادی برای سلامتی افرادی که در معرضش هستن میشه .
یه نمونه اون زیاد شدن سقط جنین هاست و گفته میشه علتش این می تونه باشه که مادر زیاد در مقابل این فرکانس ها قرار گرفته حتی طبق آزمایشات بچه های نسل بعد اگه در دوران جنینی طاقت بیارن و به دنیا بیان ممکنه در طول حیاتشون با مشکلات تنفسی ، قلبی ، یا مغزی مواجه بشن .
به غیر از بچه ها و جنین ها ، این فرکانس ها برای سلامت ما آدم بزرگا هم مضره و ممکنه باعث سرطان بشه !
به نظرتون این مسائل چقدر مهم هستن ؟ آ یا توی حوزه ی حقوق بشر قرار می گیرن یا اخلاق ؟
به نظر من که هر دو تاش درسته و واقعا اخلاقی نیست که با وجود دونستن این مطالب سلامتی و جون خیلی ها به خطر بیافته چون از قدیم گفتن هیچی مثل تن سالم و دل خوش نیست . حالا دومی (دل خوش) که خیلی به بحث ما ربط نداره اما از تن سالم نباید غافل بود .
کم نیستن تعداد پدر و مادر هایی که با امید . آرزو واسه بچه ی توی راهشون سیسمونی خریدن اما بچه به دنیا نیومده و پزشک یکی از علت هاش رو همین فرکانس ها دونسته !
قراره در آینده نزدیک، مشخصات
ژنتیکی هر فرد به صورت دیجیتالی ذخیره بشه. این کار میتونه به
سلامت افراد بسیار کمک کنه و پزشکا رو در درمان اونا یاری کنه، ولی خطرات بزرگی هم در
پی داره و میتونه باعث شه زندگی فرد نابود شه.
اگه فردی از افراد یک خانواده در سالهای گذشته دچار سرطان روده شده باشه، افراد خانواده نیز نگران و منتظر این هستند که
آیا اونها هم به این سرطان دچار خواهن شد یا خیر. اما امروزه با
یک آزمایش ژنتیک میشه متوجه شد که فرد بیشتر از حد متوسط در معرض خطر
بیماریه یا نه و در صورت مثبت بودن آزمایش، میشه فرد رو تحت مراقبتهای خاص قرار
داد. علم ژنتیک در این زمینه بسیار پیشرفت کرده و هرچی پزشکا بیشتر راجع به ژنهای
شما بدونن، بهتر میتونن بیماری شما ر درمان و یا از پیشرفت اون جلوگیری کنن.
ادامه مطلب ...
در روزگاری که همه از همسایه خانه بغلیتان تا دوست دوران کودکستان شما از سیر تا پیاز زندگی خود را روی اینترنت به اشتراک میگذارند و شام دیشب، مدل موی جدید یا قدم نورسیده را در دنیای مجازی جار میزنند، اقبال برنامههای پنهانساز و شبکههای اجتماعی ناشناس پدیده جالب توجهی است: «سیکرت»، «ویسپر» و «کلوک» از آن جمله هستند. اما مردم در یک چنین شبکههایی چه چیزهایی را به اشتراک میگذراند و چرا؟
در این گونه شبکهها کاربران یک یا دو جمله را به اشتراک میگذارند. خوانندهها هم میتوانند درباره این جملهها قضاوت کنند یا نظر خود را بنویسند. این سیستم فرد اشتراکگذار را مجبور میکند که صرفاً احساس خود را بیان کند و خواننده را نیز بدون داشتن اطلاعات پیش فرض درباره کاربر ارسال کننده مطلب به این سمت سوق میدهد که تنها بر روی واژههای مقابل خود تمرکز کند. در نهایت یک چنین توجهی به اصل موضوع نوعی از واکنش را برمیانگیزد که تقریباً همیشه مرتبط بوده و به دور از حاشیههای دوستان و آشنایان مناسبترین پاسخها را در برابر کاربر قرار میدهد.
جذابیت اعتراف ناشناس در شبکه اجتماعی «سیکرت» در سادگی آن نهفته است. عدم وجود پیشزمینه در سیکرت موجب میشود که این شبکه در میان مردمِ بیشتری طرفدار یابد. در نظر اول شاید یک کارخانه دار ورشکسته با یک جوان عشقِ ماشین سواری نقطه اشتراک چندانی نداشته باشند اما واکنش هر دو در برابر جمله زیر در سیکرت هر چند به صورت مجازی نوعی اتحاد را بین آنها ایجاد میکند: «نمیدانم وقتی بزرگ شدم میخواهم چکاره شوم.»
خیل عظیمی از مردمِ به ظاهر ناهمگون در برابر احساسهای جهانی بیم، امید، غرور، هیجان، عشق و تردید همه ما را به هم وصل میکند. آنچه مسلم است بسیاری هستند که میخواهند این احساسات را با کسانی که آنها را قضاوت نمیکنند در میان بگذارند.
دستاندرکاران سیکرت در سایت این شبکه اجتماعی ناشناس به انگیزه خود از راهاندازی سیکرت اشاره کردهاند: «با رشد شبکههای اجتماعی مجازی، ما به عنوان اعضای این شبکهها رفته رفته نسبت به محتوای مطالبی که در آنها به اشتراک میگذاریم حساس شدیم. صحبت کردن بر روی صحنه در مقابل گروهی از آدمهای جورواجور از خانواده، دوستان و آشنایان، ما را از “خود بودن” بر حذر میداشت. به همین دلیل، به جایی رسیدیم که تنها “با افتخارترین لحظات” خود را در تلاش برای “بهترین بودن” به اشتراک می گذاشتیم، مطالبمان را بیش از حد فیلتر میکردیم و در این بین، انسان واقعیِ پشت این مطالب محو میشد.»
سازندگان سیکرت می ګویند: «ما سیکرت را برای آدمهایی ساختیم که میخواهند خودشان باشند و هرچه میاندیشند و احساس میکنند را بدون مورد قضاوت قرار گرفتن با دوستان خود به اشتراک بگذارند. این همه از طریق حذف عکسهای حسابهای کاربری و اسامی افراد صورت گرفت و سراسر تأکید بر روی واژهها و تصاویر به اشتراک گذاشته شده قرار گرفت. به این ترتیب اینک اشخاص میتوانند بدون اینکه خودشان را نگه دارند هر آنچه دل تنگشان میخواهد بگویند.»
به رغم بستهبندی پر زرق و برقی که همه ما در شبکههای اجتماعی مختلف برای خودمان ساختهایم، یادمان باشد که همه ما انسان هستیم، با تمام رازهایمان.
منبع:
سایت هافینګتون پست
سایت فاین آی تی