رتبه فساد اقتصادی ایران!

توی این درس کلی اخلاق خوندیم...

به قول مهندس سراج نظریات چندین کشور و قاره رو بررسی کردیم خلاصه کنم، کلی بحث کردیم! کلی از خوب ها و بدها و مشروط ها گفتیم!

داشتم اخبار رو میخوندم که خبری نظرم رو جلب کرد:

در فساد اقتصادی از 177 کشور، 144 شدیم!

همین طور پیش بریم اول میشیم!!!

اصلا هم مهم نیست که کشور "جمهوری اسلامی" است.

تمام اینها رو گفتم و فقط یک سوال " بنظرتون اخلاقیات در جامعه ما از چه جایگاهی برخورداره؟"

اگه حوصله داشتید پیشنهاد هم بدید!!!

پیشنهاد خودم:

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

نظرات 1 + ارسال نظر
حامد سلیمانی چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 10:06

دست گذاشتی رو مطلبی که خیلی حساسه..!

به نظرم مشکل ما ایرانیا اینه که خیلی بی قانونیم.

ما ها بعضی از قوانین رو قبول نداریم بنابراین حداقل واسه عمل نکردن بهش میشه یه توجیهی پیدا کرد ولی واقعا چند درصد از خود ما واقعا به قوانینی که اعتقاد داریم صادقانه عمل میکنیم؟!

از طرف دیگه به نظرم وضع کنندگان قوانین بعضی اوقات قبل از وضع کردن اون قانون واقعا درموردش فکر نمیکنند و یا میدونن که با وضع کردن این قانون اتفاق خاصی نمیوفته و غالب افراد بهش عمل نمیکنن ولی بازم وضع میکنن!! که این باعث میشه افراد زیادی از قانون تخطی کنن که خود این باعث ترویج و عادی شدن این عمل میشه...

اگه بخواهم نتیجه گیری کنم باید بگم که دلیل اخلاقی عمل نکردن بیشتر ما ها اینه که واقعا اعتقاد قلبی به مسایل اخلاقی نداریم یعنی درسته که همیشه از بچه‌گی همش واسمون درمورد این چیزا حرف زدن ولی هیچ وقت دلیل و پیامد اخلاقی عمل کردنو نفهمیدیم و به قول شما همش درحد حرف بوده و زمانی که نوبت به خودمون میرسه جا میزنیم...

اینو هم بگم اگه بی قانونی و عمل غیر اخلاقی انجام شده از طرف یکی از مسئولین و یا بطور کلی یکی از افراد برجسته‌ی کشوری باشه،به مراتب و به شدت تاثیر سوء بیشتری رو داره...



و در آخر شما را دعوت میکنم به شعری کاملا مرتبط همین مبحث(!!) از شاعری معاصر:

این شب امتحان من چرا سحر نمیشود؟ بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود

این شب امتحان من چرا سحر نمیشود؟ مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده

گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود! خر به افراط زدم ، گیج شدم قاط زدم

قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود! استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان

دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود! مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه

به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود! مهلت ترمیم گذشت،کشتی ما به گل نشست

خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود! هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او

چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود! رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو

این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود! توپ شدم شوت شدم،شاعر مشروط شدم

خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد